گاه نوشته های یک دبیر ریاضی
 
اینجا وبلاگ ریاضی صدای ما را از اردبیل می شنوید.

به نظر این حقیر بهتر است فرزند شما مطالب را برای اولین بار در مدرسه یاد بگیرند که در این صورت فرزند قوی شما هیچ مشکلی ندارد ولی فرزند ضعیف شما یا باید در طول سال به کلاسهای تقویتی ثبت نام کند یا در فصل تابستان به کلاس ریاضی سال قبل ثبت نام کند تا تقویت شود نه ریاضی سال آینده.متاسفانه در جامعه امروزی ما این  روش معمول نیست بلکه برعکس این معمول است یعنی در فصل تابستان بچه های خود را به کلاس ریاضی سال آینده شان ثبت نام می کنند.

البته اگر دانش آموزی که ریاضی ضعیف است قبلا به کلاس رفته باشد تاحدودی خوب است ولی مشکل عمده من این بود که هیچکدام از دانش آموزان ضعیف به کلاس نرفته بود بلکه این دانش آموزان قوی (دانش آموزی که نمره 17 به بالا در ریاضی گرفته باشد قوی حساب می شود) بودند به کلاس رفته بودند.

فرزند قوی شما هیچ نیازی به تکرار مطالب برای یادگیری ندارند بلکه اگر یک بار توسط معلم خودشان تدریس شود به راحت یاد می گیرند و هچ مشکلی در یادگیری ریاضی نخواهند داشت . شاید بعضی ها بپرسند که خوب بچه های ما اگر چه قوی باشند چه ضرری دارد به کلاس بفرستیم ؟بالاخره هر چه باشد تقویت می شود. در جواب این عده از والدین باید بگویم ظاهرا مشکلی برای والدین ندارند ولی مشکلات عمده مال معلم است که درزیر به چند مورد اشاره می کنم:

1-   همه درسها امروزه به روش فعال تدریس می شود یعنی فرزند شما به صورت گروهی و مشورت با دوستان خود مطالب را کشف می کند این مزایای خودش را دارد که خود بحث مفصلی است.ولی مشکل اینجاست که فرزند شما قبلا به کلاس رفته یعن کل مطالب بلکه نتیجه آخر مطلبی که من به آرامی در کلاس پیش می برم می داند همان اوایل بحث فورا بدون مقدمه و بدون پرسش معلم نتیجه آخر درس را بیان می کند(تازه انتظار تشویق را هم دارد )این باعث می شود کلاس روند خوبی نداشته باشد و بقیه بچه ها به خود زحمت فکر کردن و بحث گروهی را نمی دهند.یعنی کلا تدریس به روش فعال تعطیل می شود.

2-   چون عده ای مطالب را به قبلا به خوبی یاد گرفته اند یا قبل از اینکه به کلاس بیایند کاردرکلاسهارا نوشته شده می آورند یا قبل از اینکه در کلاس به مرحله حل کاردرکلاسها (که بخش مهم زنگ ریاضی است)برسیم سر خود کتاب را باز کرده ویواشکی شروع به نوشتن کاردرکلاسها می کننداین باعث می شود اصلا حواسشان به گفته ها معلم خود نباشد.

3-   بخش اعظم مشکل اینجاست که روش تدریس معلم تابستانشان با معلم خود فرق می کند البته در اصل روشها یکی است ولی یک دانش آموز راهنمایی تفاوت روشهارا نمی تواند تشخیص دهد حتی گاهی تفاوت کلمات به کار برده شده آنهارا به مشکل می اندازد که بعد از تدریس عده زیادی در کلاس دست بلند می کنند و می گویند که ما با این روش نخوندیم به ما با روش دیگه ای درس دادند که من مجبورم بپرسم با چه روشی ؟خوب بعد از توضیح اینها می بینیم این همان روشی است که من گفتم فقط تفاوت کلمات و جملات را با هم داریم بالاخره ده دقیقه ای توضیح می دهم که روش هر دوی ما یکی است.

4-   در طول دوره تابستان کتابی که باید در نه ماه تدرس شود در سه ماه تدریس می شود مسلم است که نمی توان  به روش فعال تدریس کرد بلکه باید لب کلام و اصل مطلب را گفت بنابر این بچه ها بیشتر به روش سخنران اصل مطلب را یاد می گیرند وقتی می خواهم از مطالب حاشیه ای شروع می کنم و ایجاد انگیزه کنم تا برسیم به اصل مطلب فورا یکی دست بلند می کند که ما اینجوری نخوندیم به اصل مطلب اشاره می کند که ما این جور خوندیم .خوب دیگر خودتون می دونید چه اتفاقی می افته ...منم باید با آرامش بگم  به اونجا هم می رسیم.

البته برای اینکه این مشکلات در کلاس پیش نیاید من همان اول سال به آنش آموزان می گم که تصور کنند که به کلاس نرفته اند بلکه همگام با هم کلاسیهای خود پیش روند ولی خوب هر چه باشد تو این سنین یا یادشون می ره یا برای اینکه به هم کلاسیهای خودنشان دهند قوی ترند یه خودی نشان می دهند.
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ توسط پیله ور
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک