گاه نوشته های یک دبیر ریاضی
 
اینجا وبلاگ ریاضی صدای ما را از اردبیل می شنوید.
امسال توفیق اجباری یافتم تا در برنامه (fast ( families and schools together فعالیت کنم.در مرحله اول که دعوت به همکاری کردند فکر کردم  مانند یکی از چندین برنامه های کلیشه ای و غیر مفیدی است که در مقطع ابتدایی اجرا می شود ، بنابر این از حضور در برنامه امتناع کردم ولی با اصرار کارشناس مربوطه در اداره در جلسه توجیهی شرکت کردم .بعد از توضیحات و توجیه برنامه باعث علاقمندی عمیق تر من به این برنامه گشت به طوری که حالا عزم جدی داشتم تا برنامه را به نحو احسن اجرا کنم . برنامه ای که گاهی در ذهن خود برای بیرون آمدن از آموزش های کلیشه ای امروزی و هرچه مفید بودن مدارس در ذهن خود تصور می کردم .برنامه ای که بسیاری از ارزشهای زندگی رو به دانش آموزان یاد می داد .در این برنامه شاهد صحنه های بسیار جذاب و شیرین از کودکان بودیم که در نوع خود بی نظیر بود.

در اصل fast یک برنامه نبود بلکه یک فرآیند بود.به عبارت دیگر fast فرآیندی از توانمند سازی والدین ، آموزش به خانواده ها ، و از بین بردن کلیشه های منفی است.

                                

برنامه شامل 8 جلسه و هر جلسه شامل 12 الی 13 فعالیت بود(ساخت پرچم،صرف غذا ،سلام مخصوص ،شعرخوانی ،ترسیم ،کارت های عواطف ،گفتوی دو جانبه ،گروه متشکل از والدین ،زمان کودکان ،بازی مخصوص ،قرعه کشی ، فعالیت باران) و دانش آموز به همراه پدر و مادر خود در برنامه حضور پیدا می کرد تمام فعالیت های طراحی شده به دنبال تقویت روابط خانوادگی و ایجاد یک رابطه صمیمی بین اعضای خانواده بود.

fast فرصتهایی برای والدین فراهم می کند تا مدتی را صرف بازی انفرادی با کودک خود نمایند.

fast فرصتی برای والدین فراهم می کند که با یکدیگر آشنا شده و تجارب یکدیگر را بشنوند.

fast فرصتی را برای والدین فراهم می کند تا دقایقی را با کودک خود نقاشی کند.

هر قسمت از برنامه برای توجیه و توضیح والدین با صدای بلند و به صورت عمومی گفته نمی شد بلکه به صورت مربی گری میز محور بود (به زبان عامیانه در گوشی) تمام توضیحات در هر قسمتی از برنامه با صدای آرام در گوش مادر خانواده گفته می شد و مادر به خانواده انتقال می داد.در این قسمت  وقتی در گوش مادرش پچ پچ می کردی کودک خانواده با دقت تمام حواسش به مادرش بود و با چشمانی کنجکاو و پر از سوال  نگاه می کرد از چهره کودک کاملا مشخص بود که مشتاق شنیدن حرفهای مادرش است آیا چیزی که به مادرش گفته شده به اوخواهد گفت یا نه !

در اول برنامه پرچمهایی که خانواده ها در جلسه اول طراحی کرده بودند بر روی میزهای خود قرار می دادند.تشخیص پرچم خانواده و انتقال آن بر روی میز خانوادگی ذوق و شوق عجیبی به بچه ها می داد.

بخش صرف غذا آموزشی که به کودکان می داد شاید تا آخر عمر در زندگی آنها نمود پیدا می کرد چیزی که در اثر دلسوزی و مهربانی بیش از اندازه مادران در خانه کمتر دیده می شود در این برنامه مسئول پذیرایی از خانواده کودک بود و باید برای پدر و مادر خود غذا می برد درست برعکس خیلی از خانواده ها  در آماده سازی ناهار و شام دوست ندارند کودکشان در زحمت باشد یا شاید آنقدر این وظیفه را سالهاست مادر به تنهایی در خانه انجام می دهد به فکرشان نمی رسد می توانند از کودک خود کمک بخواهند.تشکر نامه ای که از طرف خانواده ها  و تیم تهیه شده بود به خانواده ای که غذا را تهیه کرده بود ،داده می شد لزوم تشکر کردن از کسی برای پخت غذا زحمت کشیده است به خوبی وصورت عملی آموزش داده می شد .این عمل فواید بسیاری دارد که خارج از حوصله این نوشته است.

 

 


برچسب‌ها: خاطرات من

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۷ توسط پیله ور
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک