من از بچه گی عاشق کلاس ریاضی بودم در مقطع راهنمایی معلم ریاضی من خانم آقازاده بود که بیش ازبیش منو مجذوب خودش کرده بود این باعث شد که علاقه من اوج بگیرد به طوری که دوست داشتم همه زنگها ریاضی بخونیم و در خانه مطالعات خود را گسترش دادم طوری که کتابهای ریاضی دبیرستان را در سال سوم راهنمایی خودم خونده بودم (البته این باعث شده بود حل کار در کلاسها در سوم راهنمایی بی معنی و مسائل پیش پا افتاده ای به نظرم بیاد)
یادمه یه روز خانم آقازاده منو صدا کردو گفت اگه کاردر کلاسها رو حل نکنی رقیبات از تو پیشی می گیرند. ولی من خجالت کشیدم
بگم خانم من کتابهای ریاضی دبیرستان رو فقط به عشق شما تموم کردم برای همین این کار در کلاسها خیلی ساده به نظرم می آد.
کلاس سوم راهنمایی خانم آقازاده منو سرگروه کلاس کرده بود به دفتر همه دانش آموزان نگاه می کردم و به ایشون گزارش می کردم لحظه ای که دفتر خودم رو به ایشون نشون می دادم و دقایقی کنار ایشون بودم انگار تمام دنیا رو به من می دادن دوست داشتم فقط نگاهشون کنم و بی اختیار می خندیدم دوست داشتم فریاد بزنم خانم من شما رو دوست دارم.
دوست دارم مثل شما باشم دوست دارم معلم ریاضی باشم ولی افسوس هرگز نتونستم بگم. امید وارم خانم آقازاده حالا بعد از پانزده سال به وبلاگ من بیاد و حرفهای دل منو بخونه.
دوست دارم از اینجا به معلم عزیز خودم خانم آقازاده هفته معلم رو تبریک بگم و از زحمات ایشون تشکر کنم.
خانم اقازاده این پوستر رو به شما تقدیم می کنم روزت مبارک.![]()


