اینجا هم فقط یه مطلب کلی در مورد هندسه نا اقلیدسی می زارم .فقط تا حدی که برای دانش آموزه راهنمایی قابله فهم باشه
هر هندسه اي غير از اقليدسي را نا اقليدسي مي نامند.
گئوس اولین شخصی بود که بطور کامل موفق به درک هندسه ی نااقلیدسی شد.
هندسههای نااقلیدسی از مطالعهٔ عمیقتر موضوع توازی در هندسهٔ اقلیدسی پیدا شدهاند. دو نیمخط موازی عمود بر پاره خط PQ را در نمودار شماره ۱ در نظر بگیرد. در هندسهٔ اقلیدسی فاصلهٔ (عمودی) بین دو نیمخط هنگامی که به سمت راست حرکت میکنیم فاصلهٔ p تا Q باقی میمانند؛ ولی در اوایل سدهٔ نوزدهم دو هندسهی دیگر پیشنهاد شد. یکی هندسهٔ هذلولوی (از کلمهٔ یونانی هیپربالئین به معنی «افزایش یافتن») که در آن فاصلهٔ میان نیمخطها افزایش مییابد و دیگری هندسهٔ بیضوی که در آن فاصله رفتهرفته کم میشود و سرانجام نیمخطها همدیگر را میبرند. این هندسهٔ نااقلیدسی بعدها توسط گاوس و ریمان در قالب هندسهٔ کلّیتری بسط داده شدند. (همین هندسهٔ کلیتر است که در نگرهٔ نسبیت عام اینشتاین مورد استفاده قرار گرفتهاست.)
برگرفته از :ویکی پدیا
اینم سه حالت از هندسه نااقلدسی
![]()
اینم چند تا شکل




