گاه نوشته های یک دبیر ریاضی
 
اینجا وبلاگ ریاضی صدای ما را از اردبیل می شنوید.


قابل توجه دانش آموزاني  كه روي ميزهاي خود را با ماژيك نوشته و آن را با دست ...يا خيلي راحت پاي تخته بجاي پاك كردن با تخته پاكن با دست پاك مي كنند.

توصیه متخصص پوست و مو

دکتر امیر هوشنگ احسانی

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران


در  برخی  از  مراکز  آموزشی،  استفاده  از  وایتبورد 

مرسوم شده که این وسیله خطر ایجاد حساسیتهای 

پوستی  را  ندارد  اما  برخی  از  دبیران و دانش آموزان برای  پاک  کردن 

نوشته های تخته از دستشان استفاده ميکنند. مواد شیمیایی 

ماژیکهای وایتبورد هم باعث ایجاد حساسیتهای 

پوستی میشوند پس به هیچوجه تخته را با دستتان پاک 

نکنید و از تخته پاکنهای مخصوص کمک بگیرید. البته 

به طور کلی واکنشهای پوستی به مواد شیمیایی ماژیک 

به مراتب کمتر از گچ است. یکی از مهمترین عوامل 

ایجاد سرطانهای مختلف، استفاده از رنگهای شیمیایی 

صنعتی است و هرچه مدت و شدت تماس بدن با این 

رنگها بیشتر شود خطر این عامل افزایش می یابد. بارها 

گفته شده که با خودکار یا ماژیک روی پوستتان ننویسید. 

البته در مواردی که فرد به مدت طولانی بوی رنگ را 

استشمام میکند یا مرتب پوستش با آن در تماس است 

این خطر مشهودتر است.


نوشته شده در تاريخ شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۱ توسط پیله ور
دانش آموز داشت براي حل مسئله اي مقدار 27- ضربدر 15+ رو حساب مي كرد خواستم كمكش كنم و وقت كلاس زياد تلف نشه خودم زود حساب كردم و گفتم :چهارصدو پنج 

گفت:چي؟

-دوباره تكرار كردم: چهارصدو پنج

-چي خانم؟

- دوباره به آرامي و شمرده شمرده تكرار كردم :چهارصدو پنج

- خانم اصلا نمي فهمم چي مي گيد آخه چه ربطي داره؟

- جواب ضربي كه حساب مي كنيد چهارصدو پنج است .

بازم دانش آموز داره مات و مبهوت نگاهم مي كنه يه نگاهي به ضربي كه پاي تخته زير هم نوشته مي اندازه و يه نگاه به من . ظاهرا  گفته مرا با ضرب كه مي نويسه  نمي تونه ربط بده. منم با كمال تعجب نگاه مي كنم آخه لكنت زبان ندارم تازه اگه من اشتباهي تلفظ كردم .پس دانش آموزان ديگر چطور؟ اونا هم يه بار گفتن كه جوابش چهارصدو پنجه. پس در تلفظم اشكالي نيست داشتم فكر مي كردم  كه ناگهان چشمان دانش آموز برقي زد و

 گفت :فهميدم چهارصدو پنج 

اين دفعه من بودم كه مات و مبهوت نگاهش مي كردم كه گفت :خانم فكر مي كردم مي گيد چهار سه تا پنج .منم نمي تونستم بفهمم يعني چي؟


نوشته شده در تاريخ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۹۱ توسط پیله ور
در کتاب کلاس سوم در صفحه۱۲ مسئله ۲ درس توان سوال در رابطه با جایزه مخترع شطرنج می باشد که چه مقدار گندم می شده است ؟در این رابطه نظر شما را به مطلبی که در زیر تهیه شده است جلب می کنیم.

ابوریحان بیرونی در کتاب خود به نام "آثارالباقیه"مسئله معروف شطرنج را که در واقع مسئله ای مربوط به یک تصاعد هندسی است که جمله اول آن واحد وتعداد جمله ها 64 می باشد را حل کرده است وبا استدلال دقیق مقدار آن را به دست آورده است .

ابوریحان بیرونی با استدلال به این نتیجه رسید که مقدار گندم ها برابر 2 به توان 64 منهای یک می باشد .وبرای محسوس کردن این عدد می گوید:در سطح کره زمین 2305 کوه را در نظر بگیرید.اگر از هر کوه 10000 رود جاری شود در طول رودخانه هزار قطار قاطر حرکت کند وهر قطار شامل 1000 قاطر باشد وبر هر قاطر 8 کیسه گندم قرار داده باشیم ودر هر کیسه ده هزار دانه گندم باشد آن وقت عدد همه ی این گندمها از تعداد گندمهای صفحه ی شطرنج کمتر می شود.

برای بهتر مشخص کردن این مقدار گندم توجه شما را به مطلبی هم که توسط استاد پرویز شهریاری در مجله برهان راهنمایی شماره 4تابستان 75 نوشته شده جلب می کنیم.

چون صفحه شطرنج 64 خانه دارد با محاسبه معلوم شد باید به تعداد 2 به توان 64 منهای یک دانه گندم آماده شود این عدد به دست آمد.                                 18446764073709551615

حالا برای حساب کردن این عدد که چه مقدار گندم می شود به صورت زیر عمل می کنیم

61440گندم=15360نخود=640مثقال=40سیر=4چارک=1من=3کیلوگرم

تعداد گندمها را بر61440 تقسیم وسپس در 3 ضرب کنید معلوم می شود چند کیلو گرم گندم است.

اکنون نتیجه محاسبه دیگری را بیان می کنیم.

دریک متر مکعب به تقریب 15میلیون دانه گندم جا می گیردبنابراین گندمی که مخترع شطرنج خواسته است تقریبابه1200کیلومتر مکعب جا نیاز داردیعنی انباری که طول وعرض وارتفاع آن هر کدام برابربا1200کیلومتر باشد.اگر طول انبار را40 متر وعرض آن را 20 متر بگیریم باید ارتفاع انبار به اندازه فاصله زمین تا خورشید باشد.

طبق محاسبه دیگری هم برای به دست آوردن این مقدار گندم سطح کره زمین باید 8 بار زیر کشت گندم برود.

 


نوشته شده در تاريخ یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱ توسط پیله ور
پنجم اكتبر روز جهاني معلم بر همه معلمان كشورم مبارك
نوشته شده در تاريخ جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۱ توسط پیله ور

با اينكه 11 روز از بازگشايي مدارس مي گذره و تبريك گفتن سال تحصيلي جديد خيلي ديره ولي باز هم سال تحصيلي جديد رو به همه همكاران گرامي و دانش آموزان عزيزم تبريك مي گويم .

علت اينكه به موقع نتونستم خدمت برسم اينه كه مقارن با بازگشايي مدارس برادر عزيزم كه كه ايشان هم عضوي از مجموعه بزرگ آموزش و پرورش بود از دست دادم .

 برادري كه با شروع سال تحصيلي مرا در آموزش و پرورش تنها گذاشت.

برادري كه هميشه در كوهنوردي همراه پدر بود حالا پدر بايد مسيرهايي كه با پسر رشيد و جوانش مي رفت تنهايي طي كند.

برادري كه هميشه غمخوار مادر بود.

برادري كه هميشه پشتبان من بود.

 برادري كه آلان بچه هايش فقط مي توانند عكسش را در اغوش بگيرند.

برادر پارميدا عكست رو بغل مي كنه و مي گه من بابام رو به هيچكس نمي دم.

يا جلوي در خونه كنار اعلاميه مي مونه و مي گه مي خوام كنار بابام بمونم

اشك در چشمانم حلقه زده و نمي توانم بقيه اش رو بنويسم.فقط از خدا مي خواهم برادرم را قرين رحمت خود قرار دهد.

.چهره غمگين پدر و مادرم و قد خميده  آنان غم مرا دو چندان كرده خدايا به پدر و مادرم صبر بده.

اين عكس برادرم كه براي هميشه از دست دادم.

                            


 برادرهنوز باورم نشده بين ما نيستي .

نه . تو بين ما هستي .خاطر تو براي ما هميشه زنده است.

.با اينكه مي دونم هيچ وقت برام ايميل نمي زني ولي  آدرس ايميلت رو پاك نمي كنم.

با اينكه مي دونم هيچ وقت  برام زنگ نمي زني ولي شمارتو از گوشيم پاك نمي كنم.

همه فايلهايي كه در كامپيوترم به نام خودت ذخيره كردي پاك نمي كنم.

و...


 

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۱ توسط پیله ور
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک